AYP persian - تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی
      ayppersian.com      
           
             
             
   

تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی

 

 

 

 

بعدی | قبلی

 

برای دیدن طرح کلیِ روش های مرتبط با این درس به تصویر مراجعه کنید.

 

درس 108  پرسش و پاسخ – کچاری مودرا : جهشی عظیم برای نوع بشر

 

 

نویسنده : یوگانی

 

تاریخ : سه شنبه 5 فوریۀ 2004 ساعت 4:54 بعد از ظهر

 

 

* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس ( درس اول ، " این بحث برای چیست ؟ " ) آغاز نمایند . چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.

 

 

این روزها موضوع بحث و مناظره در باب کِچاری مودرا افزایش پیدا کرده و این نشانۀ خوبی است. امری که بیانگرِ طلیعه ای از رازهای یوگا است که در سپیده دمِ خیزشِ عصر جدیدِ روشن بینی در حال ظهور است.

 

کچاری مودرا چیست؟ اجازه دهید پاسخ را در شکل عباراتی بیان کنیم که بتوان به آسانی با آن ارتباط برقرار نمود. یک یا دو سانتیمتر بالای سقف دهانِ ما یکی از حساس ترین اندام های اکستاتیک (وجدآور) در کل بدن قرار گرفته است. نقطه ای که میتوان نسبتا آسان و از طریق زبان بدان دست یافت. این ناحیه در پشت تیغۀ میانی و پَسینِ بینی واقع شده است و زمانی که سیستم عصبی به اندازۀ کافی از طریق تمارین پیشرفتۀ یوگا پالایش یافت، زبان ما به عقب غلطیده و بسمت حفرۀ مجرای حلق و بینی و در جهتِ یافتن تیغۀ حسّاسِ میانی بینی به بالا میخزد. زمانیکه این امر رخ میدهد، همچون سوئیچِ کنترلِ اصلی که در دلِ سیستم اعصاب پنهان باشد، کلیۀ تجارب و تمارین پیشرفتۀ یوگا، کارکرد در سطح بسیار عالیتری را آغاز میکنند. وقتی کچاری بشکلی طبیعی وارد میدان شود، آهنگ حرکتی ما در یوگا شتاب میگیرد. این دیگر اگر که بخواهید، ورود به لیگِ حرفه ای هایِ یوگاست.

 

راما کریشنا گفته است: "زمانیکه الهۀ آسمانی پدیدار شود، زبان به عقب میغلطد".

 

افراد بسیاری گاهی اوقات در تمرینات یوگای خود این پدیدۀ طبیعی را تجربه میکنند. فقط وقتی سیستم عصبی آماده باشد این حالت رخ میدهد. زبان میخواهد به عقب برگردد. با این حال عدۀ کمی قادر هستند که این حرکت زبان بسمت عقب را کامل کنند. این موردی است که فقط با آموزش رفع میشود. همین که باکتیِ قوی، زمینه ساز عقب کشیده شدن زبان در تمارین شود سفری کوتاه شکل میگیرد که باعث اتصالِ مجرای حلق با سطحی عالی از تجربۀ معنوی میگردد.

 

در بسیاری از افرادی که امروزه بر روی کرۀ خاکی به یوگا مشغولند این مرحلۀ گذارِ پر اهمیت حادث نشده است. هرچند احتمالا در سال های پیشِ رو شمار افرادی که به کچاری میپیوندند بنحو چشمگیری افزایش خواهد یافت. چنین رخدادی، جهشی رو به پیش و عظیم برای نوع بشر خواهد بود. چراکه رعایت کچاری، عمدتا نشانه ای از انتقال بشریت بسمت حالتی والا از کارکرد معنویِ سیستم عصبی است. امری که به دنبال خود خیزش روشن بینی و منافع بسیارِ آن در جامعۀ مدرن امروزی را گسترش خواهد داد. کچاری، آن قدرت و نماد و آن گواهِ مقصدی است که نسل بشر بدان سو در حرکت است. حتی عدۀ قلیلی یوگی و یوگینی با انجام کچاری میتوانند اثری عظیم بر انرژی های معنوی هرکس داشته باشند. آنها با پرتو افشانیِ انرژی (معنوی)، ظهور فرآیند روشن بینی در همۀ افراد را تسریع میبخشند. بنابراین هرچند که کچاری پدیده ای فردی در جادۀ استحالۀ معنوی بشر است، اما همچون انجام همۀ تمارین پیشرفتۀ یوگا پیامدهایی جهانی دارد. همانطور که مسیح میگوید : "شما نورِ جهان هستید".

 

اما بقدر کافی دربارۀ مقصدِ معنوی نوع بشر بحث شده است. حال هر یک از ما بدین منظور چه کاری باید انجام داده و کچاری چه ارتباطی با این مقصود ما دارد؟

 

از زمانیکه کچاری، مدتی پیش و در دروسِ قبل برای اولین بار مطرح شد، چندین مورد از افراد نشانه های آن را پیش از موعد تجربه کرده و از آن متعجب بودند. "آیا من باید به عقب غلطاندن زبان را متوقف کنم؟". "آیا من باید این کار را پیش ببرم؟ و درصورتیکه این امکان را دارم، چگونه آن را انجام دهم؟". این ها سوالاتی است که بصورت مکتوب پرسیده شده است.

 

اگر زبان در حال بعقب غلطیدن است و ما احساس کردیم که از مرحله ای به بعد پیش بردن آن از توانایی ما خارج است، عجله ای در کار نیست. اگر ما دو به شک هستیم و تجارب طغیان کوندالینی داریم، آنجا میتواند بهترین نقطه برای توقف و انتظار باشد. همانطور که میدانید این همان کاربرد خودگامی است. فقط هر وقت زمان اجرای آن فرا برسد شما آن را خواهید دانست. هیچکس نمیتواند بگوید که چه زمانی شما باید در کچاری جلوتر بروید. امری که برای هر تمرینِ دیگر پیشرفتۀ یوگا نیز مصداق دارد. تجارب شما و باکتیِ شما راهنمایان شما خواهند بود. 

 

هرچند که ما در حال صحبت از یک سفر چند سانتیمتری هستیم اما کچاری یک تعهّد بزرگ است. تمرینی که هرچند چالش هایی فیزیکی دربر دارد اما آنقدرها فیزیکی نیست و بیشتر تاثیر خود را در سطوح احساسی و روانی جلوه گر میسازد. کچاری یک داد و ستد بزرگ است که درونمایۀ هویت معنوی را هدف میگیرد. آیا ما حاضریم به نوعی سوئیچِ عصبی نزدیک شویم که ما را به یک طرحِ عالی از هستی انتقال میدهد؟ این تمرینی نیست که ما را فورا و برای همیشه تغییر دهد. کچاری اینگونه نیست. ما فردا برای اولین بار کچاری را تمرین میکنیم و هنوز هم همان شخص خواهیم بود. اگر زودهنگام به انجام کچاری بپردازیم حتی ممکن است آن را متوقف کنیم. هیچ صدمه ای در کار نیست. کچاری نیز درست مثل همۀ تمارین پیشرفتۀ یوگا مرحلۀ "ناشیانه" خود را دارد. تمرینی که برای گذر از میان مراحل ابتدایی، سخت و بدقواره، نیازمند مقداری عزمِ راسخ است. 

 

در اولین دقیقه ای که ما آغاز به کچاری میکنیم فورا تبدیل به شخصی متفاوت نخواهیم شد. فقط با گذشت زمان و تمرینِ روزانه است که به تغییر میگرائیم. تغییری که قابل توجه خواهد بود. در مسیری واقعی است که ما نسبت به قبل از کچاری شخص متفاوتی میشویم. عزمِ انجام کچاری به همان اندازۀ عمل آن یک مرحلۀ گذارِ مهم محسوب میشود. بدین ترتیب کچاری فراتر از یک عمل فیزیکی است. عزمِ به انجام کچاری نوعی اعتبار برای آن است و سیستم عصبی از این طریق برای مرحلۀ بعدی آماده میشود. سیستم اعصاب به ما میگوید که چه زمانی برای آن آماده است. ما حتی قبل از ورود به کچاری باید برای آن آماده شویم. آیا این حقیقتی برای همۀ تمارین پیشرفتۀ یوگا که تعهد میکنیم نیست؟ ما احساسِ آمادگی میکنیم. ما تمرین را آغاز میکنیم. اگر در هماهنگیِ با سیستم عصبی باشیم تمرین به ما خواهد چسبید. اگر برای آن تمرین نابالغ باشیم، تلاطم و سختی ایجاد شده و عقب نشینی خواهیم کرد. این اشکالی ندارد. بدینگونه است که ما گشودگی های خویش برای پیش رفتنِ در یوگا را امتحان کرده و در می یابییم. کچاری نیز به همین ترتیب است. با این تفاوت که برای انجام کچاری ما کمی بیشتر پیشروی کرده و تجربه نیز در آن تا حدی چشمگیرتر است. بنابر این، انجام کچاری مستلزم داشتن یک انگیزۀ قوی است. همان باکتیِ قدرتمند. 

 

کچاری به معنیِ: "پرواز در میانِ فضای درون" است.

 

این تعبیر به نظر شاعرانه و مهیج می آید. با این وجود، کچاری بسیار فراتر و بسیار شخصی تر از این تعبیر است. تمرین مرتب کچاری ما را بسوی معاشقۀ ابدی و پایدارِ قطب های درونی خویش سوق میدهد. اثرات کچاری فراتر از آن دسته تاثیراتی است که در روابط جنسیِ تانتریک و در دروس و گروه تانترا عنوان شده است. این شگفت انگیز است، چراکه کچاری در کل مستلزم هیچگونه فعالیت جنسیِ بیرونی نیست. کچاری یکی از اسرارِ بزرگِ مجرّدانِ اشراق یافته است. نه اینکه کچاری و تجرّد باید در کنار هم باشند (تا معنی پیدا کنند). هر کسی میتواند کچاری را انجام داده و آن را در روابط معمول جنسی نیز دنبال کند. اما اگر شخص، جاده ای از تجرد را انتخاب کند، آنگاه کچاری در همراهیِ با سایر تمارین پیشرفتۀ یوگا، بیش از حدِ کفایت، پرورش انرژی جنسی بسمت بالا و سیستم اعصاب را فراهم خواهد نمود. این فرآیندی باطنی و طبیعی است که در ما ظهور میکند. 

 

آیا ما با کچاری به انجامِ "پرواز از طریقِ فضای درون" میپردازیم؟ بزرگترین بخش تجربۀ کچاری، خیزشِ سرور اکستاتیک است. حواس بطور طبیعی به درون کشیده شده و این همچون پروازی درونی است. ابعاد درونی ما بسیار گسترده است و ما از طریق آن در رویایی همیشگی به پرواز درمی آئیم.

 

 

اتصالی که ما در کچاری در نزدیکیِ راَسِ سوشومنا، آیدا و پینگالا برقرار میسازیم یک نوع اتصال وجدآمیز است که رسانایی اکستاتیک را در سیستم اعصاب ما بیشتر از هر تمرین دیگری پرورش داده و به بالا میکشد. آنگاه همزمان، انجامِ هر تمرین پیشرفتۀ دیگر یوگا بطور فزاینده ای موثر گشته و زمینه ساز خیزش رسانایی اکساتیک میشود. بنابر این کچاری اتصالی است اکستاتیک که کل سیستم اعصاب ما را فروزان میسازد. تیغۀ حساس ناحیۀ پَسین و میانی سوراخ های بینی، محرابِ سرور است. هر چه زمان بیشتری آنجا سپری نمائیم، سرورِ بیشتری تجربه میکنیم. کچاری، مونسی تمام عیار برای شامباوی است. دو تمرینی که یکدیگر را تکمیل میکنند. شامباوی و کچاری به اتفاق، اکستاسیِ الهی را به بالا سوق داده و ما را آکنده از نور الهی میکنند. 

 

یوگی ها و یوگینی های پیشرفته، کچاری را در سرتاسر نشست تمارین خود و اغلب در طول روز و زمانیکه درگیر صحبت نیستند بکار میگیرند. بعبارتی دیگر، کچاری، خانۀ یوگی و یوگینیِ پیشرفته است. ما حتی نمیدانیم که آنها در کچاری قرار دارند. فقط تابش ظریف نور الهی است که از آنها نثار میشود و آنها دروناَ در بازیِ همیشگیِ معاشقۀ الهی قرار گرفته اند.

 

ما اینجا به چهار مرحلۀ کچاری خواهیم پرداخت، که همۀ آنها با موقعیت نوک زبان در ارتباط هستند. (طرح کلی آنها را در شکل ببینید):

 

مرحلۀ 1 - نوک زبان با سقف دهان تماس حاصل میکند. جایی که صفحات نرم و سختِ دهان با یکدیگر ملاقات میکنند. این نقطه، مرزی است که قبل از آنکه مرحلۀ دوم را خوشامد بگوئیم باید از آن گذر کنیم.

 

مرحلۀ 2 - زبان به پشت صفحۀ نرم رفته و بسمت بالا و تیغۀ میانیِ بینی حرکت میکند. سفری کوتاه اما بسیار مهم. این امر در ابتدا با کمک گرفتن از انگشت اشاره و فشار دادن زیرِ زبان به عقب انجام میگیرد. بدین ترتیب، زبان به سمت چپ یا راستِ کامِ نرم و جایی که راحت ترین وضعیت را داشته باشد، وارد میشود. این دخول شاید مستلزمِ "شکافتنِ پردۀ بکارت" زیرِ زبان باشد. در ادامه مطالب بیشتری در اینباره مطرح میشود.

 

مرحلۀ 3 - با کار تدریجی، زبان بلاخره به راسِ تیغۀ میانی بینی و حلق میرسد. جایی که ساختار استخوانی و دربردارندۀ غدۀ هیپوفیز قرار دارد.

 

مرحلۀ 4 - ورود زبان به مدخل بینی از داخل و حرکت آن بسمت بالا و فراتر از راسِ حلق، بسمت نقطۀ میانی ابروها. امری که آنقدرها برای زبان آنگونه که بنظر میرسد به پیش نمیرود. انگشت شست خود را روی لولایِ فَک قرار دهید. با فشار انگشتِ اشاره روی نوک زبان آن را مستقیم به داخل کشیده و سپس با چرخاندن دست حول محورِ انگشت شست، انگشت اشاره و زبان را بسمت بالا و نقطۀ میان ابروها امتداد دهید.

 

گذر از میان مرحلۀ 1 تا 4 سال های بسیاری طول میکشد. کچاری نوعی تکامل دراز مدت است نه حادثه ای یک شبه. هرچند که مسلما این تمرین، لحظات گذارِ مهیج و مخصوص به خود را دارد. بخصوص بین مراحل 1 و 2 و مراحل 3 و 4. حال بیایید نگاه مبسوط تری به این چهار مرحله داشته باشیم.

 

مرحلۀ 1 ما را از طریق سقف دهان، در ارتباط با قسمت زیرینِ تیغۀ میانی بینی قرار میدهد. مرحله ای که تاکنون، بعنوان یکی از اهداف و ظرائفِ کاریِ یونی مودرا کومباکا پیشنهاد شده بود. اگر خلوص در سیستم عصبی ظهور کرده باشد، میتواند در نقطۀ اتصال صفحات نرم و سختِ کام دهان برخی واکنش های اکستاتیک احساس شود. مرحلۀ یک نیز آنچنان آسان نیست و برای اکثر افراد برگرداندن زبان و نگه داشتن آن بر روی سقف دهان مستلزم کار و تلاش تدریجی و در طول زمان است. عادتی که بتدریج توسعه می یابد. پس از آنکه نوک زبان از نقطۀ ملاقات صفحات نرم و سفتِ کام دهان گذر کرد، صفحۀ نرم میتواند توسط زبان بسمت بالا فشرده شود. سپس مرحلۀ 2 در دسترس قرار میگیرد.

 

مرحلۀ 2 خیلی پرماجرا است. زبان به کمک انگشت، بسمت چپ یا راستِ صفحۀ نرم، عقب رانده میشود. این ها کوتاه ترین گذرگاه هایی هستند که زبان را به پشت صفحۀ نرم هدایت میکنند. یکی از این ها کوتاهتر از دیگری خواهد بود. شما این نقاط را آزمایش کرده و ببینید برایتان به چه نحو کار خواهند کرد. راه طولانی، درست از وسطِ صفحۀ نرم به بالا میرود. صفحۀ نرم، تاندونی انعطاف پذیر (Elastic) است که در این مرحله، زبان به پشت آن راه می یابد. وقتی نوک زبان برای اولین بار به پشت صفحۀ نرم راه یافت، تاندونِ الاستیک میتواند بسرعت لغزیده و به زیر زبان بچرخد. مثل این است که آن را چنگ زده و بدست آورده باشیم. آنگاه زبان به ناگهان وارد مجرای حلق و بینی شده و برای اولین بار تیغۀ میانی بینی را لمس میکند.

 

واکنش اولیه شگفت آور است. احتمالا زبان بسرعت از این وضعیت بیرون خواهد آمد. بیرون کشیدنِ آن آسان است. هیچ نیازی به انگشت نیست. تنفس از راه بینی با زبانی که در مجرای بینی و حلق است نیز آسان است. در اولین دخول ممکن است چشم ها و بینی دچار آبریزش شده و عطسه ایجاد گردد. همچنین امکان تحریک جنسی و احساساتِ قوی وجود دارد. همۀ این موارد واکنش هایی موقت در ارتباط با حادثۀ ورود به مرحلۀ 2 کچاری برای اولین بار هستند. به مجرّدِ تکرار این دخول، این موارد فروکش میکنند. زمانی فرا میرسد که دیگر نیازی به کمک انگشت برای هدایت زبان به پشت صفحۀ نرم نیست. تاندونِ کشسان با فشار زبان حرکت کرده و به لبۀ صفحۀ نرم کشیده میشود و بدین شکل، انجام مرحلۀ 2 کچاری کاملا راحت میشود. در حقیقت ماندن در مرحلۀ 2 کچاری، آسان تر از مرحلۀ 1 آن است. زبان به آسانیِ بسیار و کلا بدون تلاش، در مجرای حلق و بینی استراحت میکند. مرحله ای که بکارگیری آن را در حینِ پرانایاما و مراقبه، ساده میسازد. مشخص است که زبان در جهت استراحتی سعادتمندانه در مجرای بینی و حلق طراحی شده است.

 

پس از ورود به مرحلۀ 2 کچاری، دو مسئلۀ کاربردی وجود دارد که ملاحظه میشوند. اول خشک بودنِ حلق و دوم انباشته شدن بزاق در دهان.

 

حلق میتواند اندکی جو بی ثبات و ناپایدار داشته باشد. عضوی که معمولا در مرحله 2 برای زبان، سطح مرطوب و لغزندۀ خوبی دارد. اما گاه گاهی حلق خشک بوده و سطح لغزندۀ خوبی ندارد. در وضعیت اول (یعنی حلقِ خیس و لغزنده)، کچاری میتواند عملا و بشکلی نامحدود به انجام برسد. در وضعیت دوم (حلق خشک)، فقط بتدریج و اندک اندک میتواند انجام شود. زمانی که حلق خشک است، با رسیدنِ زبان به آنجا میتواند احساس سوزش ایجاد گردد. پس این نشانه ای است مبنی بر اینکه الان زمان انجام مرحله 2 نیست. هر زمان که چنین تجربه ای داشتیم فقط به مرحلۀ 1 باز میگردیم. بطور شگفت آوری، حلق تقریبا همیشه در طول تمارین، مرطوب و لغزنده خواهد بود. اما به اطمینان نیز نمیتوان گفت. ما فقط وقتی به مرحلۀ 2 وارد میشویم که مجرای حلق با رطوبت و لغزندگیِ خود پذیرای زبان باشد، که اغلب موارد نیز اینگونه است. هرگاه زبان بواسطۀ حلقی خشک خوشامد نشود، به این وضعیت احترام گذاشته و از انجام مرحله 2 خودداری می کنیم. به همین سادگی.

 

وقتی ما در مرحلۀ 2 کچاری زبان را به بالا کشیده ایم، بزاق رو به پایین سرازیر شده و دهان را پر خواهد کرد. از آنجائیکه ما نمیتوانیم بدلیل زبانی که به مجرای حلق کشیده شده، بزاق را قورت دهیم و همچنین نمیخواهیم آن را بیرون بریزیم، در اینصورت بر حسب ضرورت برای قورت دادن بزاق در دهان، از کچاری خارج میشویم. در دورۀ تنظیم اولیۀ مرحلۀ 2 کچاری میتواند مقادیر بسیاری بزاق ایجاد شود که بیشتر مواقع طبق دستور ذکر شده، آنها را قورت میدهیم. زمانی فرا میرسد، که بزاق دهان به سطوح طبیعی خود باز میگردد و خارج شدن از وضعیت کچاری برای قورت دادن بزاق بندرت رخ خواهد داد.

 

بنابراین ما در مرحلۀ 2 فقط اجازه میدهیم که زبان به آسانی بر لبۀ مجرای بینی و حلق، استراحت کند. امری که فرآیندهایِ معنویِ در جریان و حرکت در هر کجای بدن ما را تنظیم میکند.  

 


در آغاز مرحلۀ 2 کچاری، ما کنجکاو خواهیم بود. چراکه در فضای جدیدی قرار گرفته ایم و قصد داریم آنچه را که در مجرای حلق است دریابیم. در آنجا تیغۀ میانی و حساس بینی (Septum) قرار گرفته است. همان "مِحراب سُرور". ما نباید برای یافتن این تیغه به مشکل برخورد کنیم و ادراک خواهیم کرد که بهترین شیوۀ انجام پرانایاما و مراقبه از طریق زبانی است که بر روی این تیغۀ میانی جا خوش کرده است. این امر شبیه تجربۀ یک سیدهاسانایِ قدرتمند است، که بطور همزمان مشغول کار بر روی انتهای دیگر عصب نخاعی و بیدارسازیِ کل سیستم اعصاب (اما) از انتهای بالایی آن است. زمان هایی که از سرورِ واقع بر این تیغۀ میانی لذت نمیبریم، شک نخواهیم کرد که در حال اکتشاف و ادراکِ "شیپورهای" مشهورِ لوله های استاش (Eustachian Tubes) واقع در هر دو سوی گذرگاه های پَسینِ بینی هستیم. (از طریق این لوله ها، انتهای بینی به گوش اتصال می یابد - مترجم). همچنین اینکه ما نمیتوانیم دخول به این مجاری در هر سمت از تیغۀ میانیِ بینی را از دست بدهیم و با انجام آن، بسرعت در می یابیم که درون آنها بافت هایی بشدت حساس و حجیم شونده (قابل نعوذ) وجود دارد. (اینگونه بافت ها در بدن از طریق بلعیدن زیاد از حدِ خون، افزایش حجم میدهند - مترجم). بافت هایی بیش از حد حسّاس. بهتر است برای مدتی از آنها دور بمانیم. بنابراین ما در سفرِ خویش به راسِ تیغۀ میانی بینی، بسمت بالایِ حلق حرکت میکنیم. این یعنی ورود به مرحلۀ 3. برای برخی از افراد، این سفری کوتاه است. برای دیگران میتواند مدت ها به طول انجامد. در رفتنِ بدان سو، زبان ما در معرضِ پیمایشِ طول کاملی از لبۀ تیغۀ میانی بینی است. امری که در نهایت ما را برای ورودِ به گذرگاه های بینی و و رفتنِ به فراتر از آن مهیّا میسازد.  

 

تمرینی که میتواند ما را در فرا رفتن از مرحلۀ 2 کچاری یاری کند "دوشیدنِ زبان" نامیده میشود. این تمرین عبارت است از کشیدنِ ملایم زبان با انگشتان هر دو دست بطور یک در میان، درست مثل دوشیدنِ یک گاو. یک زمانِ خوب برای انجام این کار، چند دقیقه ای در حین ایستادن زیر دوش و برای استحمامِ هر روزی است. روشی که شما میتوانید بدون اینکه آب دهان بر روی لباس های شما جاری شود، از منافع آن بهره مند شوید. با این روش بمرور زمان، زبان میتواند کشیده شود. البته این تمرین برای نیلِ به مرحلۀ 2 کچاری آنچنان مفید نخواهد بود. برای موفقیت در مرحلۀ 2، همانطور که در زیر عنوان میشود، کار روی میان پرده یا تیغۀ غشایی زیرِ زبان، بیشترین اهمیت را دارد. دوشیدنِ زبان تمرینی مفید برای فرا رفتن از مرحلۀ 2 کچاری و بخصوص رسیدن به مرحلۀ 4 است.

 

مرحلۀ 4، گام پرماجرایِ دیگری است. دور شدن از مراحل 2 و 3 میتواند سال ها به طول انجامد. البته هر کسی در نزدیک شدن به مرحلۀ 4 متفاوت خواهد بود. برای انجامِ آن ترفندی وجود دارد. گذرگاه های بینی، طولانی و باریک، و زبان، طولانی و عریض است. بنابر این زبان میتواند فقط بواسطۀ یک چرخش محوری وارد این گذرگاه ها شود. اما چرخش به کدام جهت؟ به جهتی که بهتر از جهت دیگر کار کند. زبان بطور طبیعی میتواند با نوکی که از محور میچرخد با دنبال نمودنِ مجرایِ فوقانیِ شیپورِ لولۀ استاش، بسمت مجاری دیوار به دیوارِ بینی تغییر جهت دهد. این کار بشکلی طبیعی از طریق چرخش نوک زبان حول محور مرکزیِ خود انجام گرفته و از این طریق زبان اجازه می یابد بسمت بالای تیغۀ میانیِ بینی و گذرگاه های آن بلغزد. چرخش زبان به داخل محور خود، راهِ نفوذ به این مجاری است. ورود به مرحلۀ 4 به اندازۀ ورود به مرحلۀ 2، مهیج و پرماجرا است چراکه بافت های گذرگاه های بینی به شدت حساس هستند و اتصال با آنها از این طریق، سیستم عصبی را هنوز هم به یک سطح عالی از کارکرد ارتقاء میدهد. مرحلۀ 4، موجب تحریکِ گستردۀ انتهای بالایی و پایینیِ سوشومنا، آیدا و پینگالا میشود. امری که دارای اثراتی عظیم بر سرتاسرِ سیستم اعصاب است بویژه هنگامی که با پرانایامایِ ما و مودراها و بانداهایِ مرتبط با آن ترکیب شود.    

 

پس از استادی و مهارت در مراحل 2 و 3، رفتن به مرحلۀ 4 امری عادی و جزیی از طبیعت ثانویِ ما میشود. تا قبل از آن، شاید ما بخاطر حساسیت گذرگاه های بینی، آنقدرها مجذوب این مرحله نشویم. گشودگی سیستم اعصاب و خیزشِ باکتی، هر زمان که آماده باشیم ما را بسمت مرحلۀ 4 سوق خواهد داد.

 

پس از آنکه به گذرگاه های بینی دسترسی یافتیم، زبان میتواند برای انجامِ تنفس "مسیر متناوب" (نادی شودانا) در حین پرانایاما و یونی مودرا کومباکا بکار گرفته شود. این کار، تحریک متناوبی را برای گذرگاه های بینی فراهم آورده و اثراتِ پالایشِ تکمیلی را در سوشومنا، آیدا و پینگالا تولید میکند. در مرحلۀ 4 کچاری، پرانایاما و کومباکا بشدت ارتقاء (Supercharge) می یابند.

 

چهار مرحلۀ کچاری، گشودگی های عصبیِ کلانی را در ناحیۀ سر و سرتاسر کل سیستم اعصاب تغذیه میکنند. کچاری یکی از لذت بخش ترین و فراگستر ترین اثرات را در میانِ همۀ تمارینِ پیشرفتۀ یوگا دارد. کچاری، گذاری بزرگ بسوی سطحی بسیار عالی در تمارین پیشرفتۀ یوگا را به نمایش میگذارد.

 

حال اجازه دهید دربارۀ عضو تاندون مانندِ زیر زبان که "تیغۀ غشایی" نامیده میشود صحبت کنیم.

 

برای اکثر افراد، این میان پردۀ غشایی عاملی محدود کننده، برای حرکت از میان مراحل مختلف کچاری محسوب خواهد شد. در این مورد که آیا این غشاء باید برداشته شود یا خیر مناظره و بحث هایی در میان بوده است. برخی میگویند که ما فقط بر اساس نوع غشایی که در زیر زبان خود داریم سزاوار انجام کچاری بوده و یا نسبت به آن از صلاحیت برخوردار نیستیم. بدین ترتیب تنها راه نیل به کچاری، کشیدنِ این میان پرده است و اگر ما نمیتوانیم برای رسیدن به کچاری، به اندازۀ کافی این پرده را کِش دهیم، "خواستِ خدا" است.

 

در این دروس، ما این دیدگاه و نقطه نظرِ محدود را تصدیق نمیکنیم. اینجا نقطه نظر چنین است: "خداوند یاری میکند آنهایی را که به خویش یاری میکنند".

 

در این دروس ما تیغۀ غشایی را همچون افساری در نظر میگیریم که وقتی زمان مناسب آن فرا برسد، هَرَس خواهیم کرد. این پرده تا قبل از آمادگی، ما را از کچاری دور نگه میدارد. وقتی ما آماده باشیم و هر یک از ما زمان مناسب آن را تشخیص دهیم، این پرده میتواند زدوده شود. چیزی که شبیه یک "پردۀ بکارت" است. زمانی که یک زن برای نزدیکی جنسی آماده شود، پردۀ بکارت، از میان میرود. تا قبل از آن، او در خدمتِ پاسداری و محافظت از پرده بود. شکافتنِ پردۀ بکارت اگر با فشار انجام گیرد، میتواند حادثه ای دلهره آور و دردناک باشد. میان پردۀ زیر زبان نیز دیر یا زود با فشار گشوده خواهد شد. چراکه رفتنِ بسمت کچاری به اندازۀ رفتنِ بسمت نزدیکی جنسی طبیعی است. این تقدیری بیولوژیک و از پیش تعیین شده است و زمانی رخ میدهد که سیستم عصبی به اندازۀ کافی بالغ شود. با انجام هر روزۀ تمارین پیشرفتۀ یوگا، ما بدین نقطۀ گذار و تحول نزدیک تر میشویم. 

 

کچاری پیامدی از بلوغِ دوم در ماست. بلوغ روحانی ما. همچنانکه سیستم اعصاب خالص میشود، باکتیِ ما افزایش می یابد. بیش از هر چیز دیگری، این باکتی است که ما را بسوی کچاری گسیل میدارد. وقتی هر تاری از وجود ما، خواهانِ خدا گردد آنگاه بدانجا پیش خواهیم رفت. زبان به عقب غلتیده و بالا خواهد خزید. درست به همین ترتیب.

 

پس از آنکه باکتی، زبان ما را بعقب و بسویِ کچاری پرتاب کرد، شکافتنِ پردۀ بکارتِ زیر زبان نباید دردناک و دلهره آور باشد. امری که میتواند بسیار آسان و با ملایمت انجام گیرد. از همه مهم تر این امر میتواند و باید به تدریج انجام شود. این کار با برش های بسیار کوچک انجام میشود. برش های بسیار کوچک و ظریف. هر یک به ظرافت یک مو یا تاری بسیار نازک. یک قیچیِ نخ زنی یا قیچی مانیکورِ (Cuticle Snipper) استریل شده (شبیه یک سیم چین کوچک) میتواند برای این کار استفاده شود. زمانی که ما زبان را به عقب بالا میکشیم، میتوانیم فورا جایی را که بزرگترین نقطۀ دلهره در پردۀ غشایی است مشاهده کنیم. اگر ما یک برش ظریف و در حدِ یک مو آنجا بزنیم، شاید حتی خونریزی هم نکند. شاید یک قطره. اگر بیش از یک قطره بود یعنی بیش از حد برش زده ایم. برش ظریف ظرف یک یا دو روز خوب خواهد شد. بافت های موجود در دهان بسیار سریع ترمیم میشوند. آنگاه شاید ظرف یک هفته تا یک ماه و هر زمان که ما راحت باشیم برای انجامِ مجدد آن آماده خواهیم بود و سپس دوباره برای هفته یا ماه بعد آن را انجام میدهیم. اگر ما حساس هستیم، میتوانیم با استفاده از یخ کوچکی تیغۀ غشایی را بی حس کنیم. در اینصورت ما حتی حینِ برش، نیشگون اندکی نیز احساس نخواهیم کرد. با این حال از یخ به منظور ایجاد برشی بزرگ استفاده نکنید. برش های بزرگ و زیاده از حد، خطر ابتلا به عفونت را بالا میبرند. درصورتیکه انواعی از عفونت در بدن داریم نباید عمل برش را انجام دهیم. از طریق برش های ظریف، میان پردۀ غشایی این اجازه را خواهد داد که زبان، براحتی و در فضای بیشتری به عقب حرکت کند و در این حین ما انگشتان خود را نیز جهتِ فشار زبان به پشت صفحۀ نرم استفاده خواهیم کرد.

 

ما میتوانیم پس از ورود به مرحلۀ 2، به برش های ظریف ادامه دهیم. امری که برای حرکت بسمت مرحله 3، یاریگر ما خواهد بود. آنگاه پس از آنکه به راسِ مجرای بینی و حلق رسیدیم میتوانیم برش های ظریف را باز ادامه دهیم. امری که برای حرکت بسمت مرحله 4 یاریگر ما خواهد بود. این کار سال ها طول خواهد کشید. هیچ عجله ای در کار نیست. ممکن است ما برای ماه ها یا حتی سال های بسیار، کچاری را کلا بدون برش ادامه دهیم و با سطحی از کچاری که تا بدین نقطه به آن نایل شده ایم و رشد معنویِ ثابتی که با آن ظهور کرده است، راضی و خرسند باشیم. آنگاه شاید برای تداومِ بالا رفتنِ زبان و انجام برخی برش های بیشتر مورد الهام قرار بگیریم.

 

هرچقدر که برش ها در مراحل قبل پیشرفت می یابند، انجام مرحلۀ 2 کچاری بسیار آسان میشود. همچنانکه شکافتنِ تیغۀ غشایی بتدریج به ثمر میرسد، در هنگام کشیده شدن مثل یک پینه بنظر رسیده و برش زدن آن دیگر هیچ درد و خونریزی نخواهد داشت و با شکافتنِ بیش از پیش و بدون مشکل، میتوان زبان را بیشتر بسمت مراحل پیشرفته تر کچاری به بالا سوق داد. این روند در نوع خود سفری طولانی و یک نوع تکامل است. کامل کردنِ مرحلۀ 1 تا 4 میتواند دهه ها به طول انجامد. هیچ عجله ای در کار نیست. سیستم عصبی، میداند که چه باید رخ دهد. زمانی که او بداند، ما نیز از طریق باکتیِ خویش درخواهیم یافت.

 

هر کسی تیغۀ غشایی زیر زبانِ متفاوتی دارد. اندک افرادی هستند که بدون نیاز به برش ضروری، وارد کچاری میشوند. دیگران نیازمند مقادیری برش خواهند بود. بقیۀ ما نیز جایی در میانِ این دو دسته قرار خواهیم گرفت. هرچه موارد گزینش بیشتر باشد، ما خواهیم دانست وقتی که باکتی در ما پدیدار شد چه کاری انجام دهیم. هیچکسِ دیگر نمیتواند به ما بگوید که در آن زمان چه کاری باید انجام دهیم. هرآنچه که در این درس ارائه شده، صرفا مجموعه اطلاعاتی است تا شما نقشۀ کارِ بهتری در ارتباط با گزینه های پیش روی خود داشته باشید. گزینه هایی که با ظهورِ باکتی، شما را صدا خواهند کرد. 

 

برخی افراد در ارتباط با برش زدنِ تیغۀ غشایی نگرانی های پزشکی خواهند داشت. اکثر پزشکان در این ارتباط نگرانی و مشکلی ندارند. آیا این کار نوعی ریسک و خطر است؟ زمانی که ما مواردی جدید را تعهد میکنیم، همیشه احتمال خطر وجود دارد. زندگی همین است. تمرین شکافتنِ میان پردۀ زیر زبان در جهت کچاری، برای هزاران سال بکار گرفته شده است. رویکردی که حداقل قدمتی برابر با ختنه، خالکوبی (Tattoo) و سوراخ کردن اعضای بدن (مثل گوش و ...) دارد. نه اینکه هیچیک از این انواع دگرگونی های بدنی، سطح و کلاسی مشابه با کچاری داشته باشند. آنها در یک سطح و دسته نیستند. کچاری بر روی این سیاره، یکی از پیشرفته ترین تمارینِ یوگا است. زمانی که ما ادراک کنیم برای آن آماده هستیم، با اشتیاق پذیرایِ هر خطری خواهیم بود که ممکن است در ارتباط با ورود به این تمرین ایجاد شود. هر یک از ما، راه شخصی خویش را بر اساس احساساتی که از قلب ما برمیخیزد انتخاب میکنیم.

 

این درس به هدف توسعۀ مراحل 2 تا 4 کچاری برای هرکس ارائه نشده است. بلکه قصد این است تا برای آن عده از افرادی که در حال تجربۀ علائم کچاری هستند و در خود بشکلی طبیعی، کششی را در جهت فرا رفتن از مرحلۀ 1 حس میکنند، اطلاعات مفیدی فراهم نماید. آنچه که شما از طریق اطلاعات این دروس انجام میدهید، انتخاب شما است. به یاد داشته باشید که همیشه بر اساس ظرفیت و نوع تجارب خویش گام بردارید. 

 

 

*مبحث تکمیلی (ضمیمه) : مرحلۀ پنجم کچاری

 

*توجه: مطالعه درس T34# و 223# در تکمیل و ادامه این درس توصیه میشود.

 

 

استاد در درون شماست.

 

توجه: برای مباحثی بیشتر در ارتباط با کچاری مودرا به کتاب "آساناها،مودراها و بانداها" مراجعه کنید.

بعدی | قبلی   

 

 

 

 

 




 

 



 

 

 

 

  ayp


ayp ayp ayp
ayp ayp ayp

دروس کلیدی
 
             
             
             
   


ayp ayp ayp ayp ayp ayp ayp