AYP persian - شامباوی مودرا
      ayppersian.com      
           
             
             
   

تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی

 

 

 

 

 

بعدی | قبلی

 

 

درس 56  شامباوی مودرا – گشودنِ چشم سوم



نویسنده : یوگانی

 

تاریخ : جمعه 26 دسامبر 2003 ساعت 4:38 بعد از ظهر

 

 

* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس ( درس اول ، " این بحث برای چیست ؟ " ) آغاز نمایند . چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.

 

 
در درسِ پیشین به مولاباندا پرداختیم که در جهت بکارگیریِ تحریکِ مستقیم، در نزدیکیِ انتهای پایینی عصب نخاعی (سوشومنا) و برای روح بخشیدن انرژی جنسی بسمت بالا اجرا میشود. اکنون قصد داریم به انتهای بالایی عصب نخاعی (اسپاینال) رفته و در آنجا نیز اتصالی را برقرار سازیم.

 

اتصال و ارتباط با چه؟ این یکی از شگفت انگیز ترین امورات در مورد کار با عصب نخاعی است. همچنانکه عصب ستون مهره ای بتدریج از طریق پرانایاما و مراقبه پالایش می یابد، نوع جدیدی از تجربه امکان پذیر می گردد. ما شروع می کنیم به بیدارسازیِ انرژی جنسی از نزدیکی ریشه و در مسیری رو به بالا و سپس یک اتصال را بین دو انتهای پایینی و بالایی عصب نخاعی برقرار میسازیم. این اتصال، واقعی است و همچنانکه نوعی از رسانایی تحت نام "رساناییِ اکستاتیک" در درونِ عصب نخاعی خلق میشود میتواند بوضوح توسط تمرین گر احساس گردد. امری که بستگی به خواست و ارادۀ شما (برای رعایت تمارین منظم) خواهد داشت. عصب نخاعی، رسانایِ تجربۀ اکستاتیک گشته و از آنجاست که این تجربه از میان تمام عصب های درون بدن پخش و انتشار می یابد. امری که مستقیما بواسطۀ همۀ پنج حسی که در بدن عمل میکنند ادراک خواهد گردید. همچنانکه تجربۀ رساناییِ اکستاتیک بشکل عمیق تری روانۀ هر سلول در بدن میشود، حس ها، همراه با آن به درون میروند. تجربه ای بسیار فرحبخش و افسون گر که حواس نمی توانند در پی آن مقاومت کنند. موقعیتی بی نظیر که در طی آن حواس (پنج گانه) به جای برون نگری، مشتاقانه به درون میروند. این مرحله در واژگان شناسیِ یوگا "پراتیاهارا" Pratyahara یا برکندنِ (پس کشیدن) حس ها بسمت درون نامیده شده است. موقعیتی کاملا طبیعی که هم راستا با تجاربِ بسیار عظیمِ سرخوشیِ درونی، حواس ما را به درون هدایت می کند. عیش و عشرتی سِتُرگ. برخی آن را (بسیار) لذتبخش تر از تجربۀ جنسی دنیوی عنوان کرده اند. خوب، شما میتوانید خود قضاوت آن را بعهده بگیرید. 

 

با مولاباندا، ما فرآیند تحریکِ مستقیمِ رسانایی اکستاتیک در بدن را آغاز می کنیم. شروعِ این روش برای اولین بار با ایجاد تحریک جنسی، کمی سر درگمی ایجاد می نماید. عصاره های حیاتی بتدریج، راه خود را به سمت مسیرهای بالاتر گشوده و به مراکز عالیِ انرژی در بدن (چاکراهای بالاتر) روح میبخشند. در طول زمان، تجربه بسمت امری توسعه یافته تر از احساسات جنسی دنیوی رشد می یابد. برای تسهیل این فرآیند، ما تمارین پیشرفته تر یوگا را بکار می گیریم. هر سطح از تجربه، به طور طبیعی پس از اینکه درب با استفاده از اهرم های ضروری کمی گشوده شد، پدیدار میشود. بدن (انسان) برای اکستاسی طراحی شده است و حتی طعمی کوچک از آن برای متقاعد نمودن فرد شکاک و دیرباور کافیست. هیچ چیز مثل تجربۀ مستقیم نیست. هدف این دروس این است که شما را قادر سازد تا تجارب را مستقیما داشته باشید. بهمین خاطر نیز تمارین بایست بجای اعتقادی کورکورانه و روندی طوطی وار (از روی تقلید) تنها بر پایۀ تجربیات شخصی شما بکار گرفته شوند. پیشرفت شما از طریق تمارین پیشرفتۀ یوگا به گونه ای طراحی شده که متکیِ بر تجربه باشد. 

 

بنابر این کاری که ما اکنون انجام خواهیم داد، تحریک  عصب ستون مهره ای در ناحیه ای است که به نقطۀ بین دو ابرو می رسد. این تحریک "شامباوی" Shambhavi نامیده می شود. ما این کار را در طول جلسۀ منظم پرانایامای خویش و همزمان با هر مورد دیگری که گفته شده است، انجام خواهیم داد. همانطور که شما ملاحظه و تمرین روی شامباوی را آغاز میکنید باید مطمئن گردید که در تمرین پرانایامای خود به ثبات لازم دست یافته اید. ممکن است هنوز مولاباندا برای شما کمی سردرگم کننده باشد. تولید و ایجادِ جَست و خیزِ انرژیِ جنسی در اطراف نواحی پایین ترِ بدن توسط شامباوی نیز اشکالی ندارد و با تداوم اجرای آن، شامباوی کمک بسیاری به بالا کشیدن انرژی جنسی و هدایت آن به مراکز عالی و بالاتر خواهد نمود. جایی که در آن به ثبات (بسیار) بیشتری دست خواهد یافت. شامباوی و مولاباندا بدین طریق با یکدیگر کار می کنند. یعنی انرژی جنسی را که در طول تنفس ستون مهره ای و در درون عصبِ ستون مهره ای به بالا و پایین سفر میکند، تحریک و تثبیت میکنند. 

 

شامباوی دارای دو جزء اصلی خواهد بود: ابتدا شامل یک اخم (شیار دادن) ملایم در نقطۀ بین دو ابرو است. این کار، دو ابرو را قدری بسمت مرکز می کشاند. کاری که چندان فیزیکی نبوده و بیشتر یک قصد است. در واقع فقط بقدری جسمانی است که زمینه ساز نوعی واکنش عادت وار، بدین شکل گردد. این کار در شرایط معمولی برای ناظر بیرونی قابل رؤیت نخواهد بود. شاید فقط در مرحلۀ اولیه تا حدی رویت شود. با تمرین، شما درخواهید یافت که این واقعا یک حرکت درونی است که بدرون مرکز مغز شما، عقب رفته و مرکز مغز شما را به طرف نقطۀ بین دو ابرو به پیش می کشاند. ما این کار درونی را با انگیزشِ شیارِ بین ابروها، درست طبق شرح ارائه شده، آغاز می کنیم. امری که بعدها  بشکلی طبیعی با برخاستن رسانایی اکستاتیک، تکامل می یابد. شما احساس خواهید کرد که این (فرآیند) در درون سر شما به کار مشغول است.

 

جزء دوم شامباوی عبارت است از بالا بردنِ فیزیکی چشم ها به طرف نقطه ای که شیار (اخم ملایم) در میانۀ ابروها حادث شده است. حس اخم کردن (شیار دادن) در نقطۀ بین ابروها، جایی است که چشمها (سوی آن) خواهند رفت. این کار مستلزم قدری بالا بردن و قدری کانونی کردن چشم ها است. در انجام این کار چشم ها را براحتی بسته نگه داشته و به آنها فشاری وارد نمی کنیم. در ابتدا ممکن است آنها به اندازه ای که می خواهیم بالا نروند. اشکالی ندارد، به آنها فشار نیاورید. فقط به آنها اجازه دهید که به طور طبیعی به سوی حس شیار در نقطۀ بین دو ابرو کشیده شوند. این نیز مجددا یک عادت فیزیکی ظریفی است که قصد داریم پرورش دهیم. پس از آنکه در این عادت استقرار یافتیم، توجه و آگاهی، برای پیگیریِ تنفس ستون مهره ای آزاد میشود. همۀ اجزاء پرانایاما، عاداتی فیزیکی هستند، به استثنای توجه و آگاهی، که به سادگیِ بسیار همراه با تنفس در عصب ستون مهره ای بالا و پایین می رود. همچنانکه ما در این تمرین خبره میشویم، همۀ این امورات (تکنیک ها) بطور خودکار و غیر ارادی رخ داده و توجه ما بطور کاملا آزاد، به آسانی درون عصبِ نخاعی بالا و پایین خواهد رفت. عصبی که قبل از نیل به بینش درونی، دگرگون خواهد شد.

 

وقتی که ما این دو مورد را همزمان لحاظ میکنیم، یعنی اخم کردن مختصر در مرکز دو ابرو و و بالا بردن و کانونی کردن چشم ها در میان ابروها، همۀ دیگر عناصرِ پرانایاما را درست مثل قبل انجام می دهیم. شایان ذکر است، همچنانکه توجه در عصب ستون مهره ای همراه با تنفس، بالا و پایین می رود، چشم ها به سمت بالا و نقطۀ بین ابروها متمرکز باقی می مانند. این بدین معنی است که چشم های ما و توجه (آگاهی) ما دو مسیر متفاوت را طی میکنند و آنچه را که ما با آگاهی خویش نظاره میکنیم از طریق چشم ها رویت نمیکنیم. توجه و آگاهیِ ما در عصب ستون مهره ای بالا و پایین می رود. ما از طریق چشمانِ فیزیکی تلاشی در جهت نظارۀ نقطۀ میان ابروها همراه با توجه نمیکنیم. ( توجه ما با چشمان فیزیکی ما همراه نیست). چشم ها به طور فیزیکی آنجا رفته اما توجه ما در عصب ستون مهره ای بالا و پایین می رود. در حقیقت چشمان فیزیکی ما هیچ کاری به غیر از عمل عضلانی انجام نمیدهند. وقتی که آنها به سوی بالا و نقطۀ بین دو ابرو پیش میروند، عصب ستون مهره ای را بطور فیزیکی در تمام مسیر، از میان ابروها تا مغز و سپس برگشتِ به ستون فقرات و نزولِ تا نقطۀ عجان تحریک می کنند. ما در این روش از چشمان خود به طور فیزیکی برای بیدار سازیِ عصب ستون مهره ای استفاده می کنیم. پس در حالی که چشمان فیزیکی ما به سوی مرکز ابروها ثابت مانده است، بینش درونی ما (آگاهی) در عصب نخاعی بوده و از طریق آن به آسانی در درون، بالا و پایین می رود. این نوع جدیدی از دیدن است که ما در حال آغاز نمودن آن هستیم. نوعی نظارۀ درونی. 

 

بسته به اینکه در پرانایاما، تا چه حد پالایش عصب نخاعی را به پیش برده باشید، ممکن است در حین انجام شامباوی حسی را در تمامِ مسیر رو به پایینِ آن تا ناحیۀ لگن احساس کنید. یا شاید نیز چیزی حس نکنید. در هر دو صورت عصب ستون مهره ای بوسیلۀ اثراتِ ترکیب شدۀ همۀ تمارین پوششی تا بدین لحظه، در حال تحریک و پالایش است. اینکه رسانایی اکستاتیک چه زمانی آغاز گشته، رخ می نماید و ما شروع به "دیدن" میکنیم، آنهم دیدنی واقعی، امری است که فقط به گذشت زمان وابسته است. زمانی که این اتفاق رخ دهد ما علائم بین راه بیشتری را در مسیر سفر خود به خانه ملاحظه خواهیم کرد. در ابتدا ما ادراک خواهیم کرد که عصب ستون مهره ای، درونا همچون یک نخ اکستاتیک است. سپس آن شبیه سیمی اکستاتیک و بعد شبیه به طنابی اکستاتیک می شود. بعدها مبدل به ستون بزرگی از اکستاسی گشته که همۀ بدن ما را پر می کند و نهایتا در هر شعاعی از ما به بیرون ساطع شده و به ملایمت، هر آنچه را که ما خارج از بدن خویش ادراک میکنیم فرا میگیرد. همۀ اینها از عصب ستون مهره ای به بیرون جاری میشود. بدینگونه شما می توانید اهمیت سیاحت در عصب نخاعی و پرورش رسانایی اکستاتیک در آن را ملاحظه کنید.

 

حتی قبل از تمارین پیشرفتۀ یوگا، حق تقدّمی بیولوژیک برای آنچه که اینجا در حال بحث هستیم وجود داشته است. شاید در گذشته و برخی زمان ها با تقاطعِ چشم های خود، متوجه برخی احساسات دلپذیر در ناحیۀ لگن شده باشید. دانشی مشترک (ذاتی) و همگانی وجود دارد که در مدت زمان نزدیکیِ جنسی، چشم ها تمایل به بالارفتن و نزدیک شدن به هم را دارند. آنجا غریزه ای وجود دارد. چیزی در ما می داند که چگونه در جهت خیزشِ رو به بالای انرژی جنسی از طریق مرکزِ سیستم اعصاب عمل نماید. این یک توانایی ذاتی است که ما داریم، نوعی واکنش طبیعی که حتی قبل از رعایت تمرینات یوگا نیز قابل ملاحظه است. ما با مولاباندا و شامباوی، در حال توسعۀ آگاهانۀ قابلیتی طبیعی در درون خویش هستیم. درست همچون کاری که ما با همۀ تمارین پیشرفتۀ یوگایِ بحث شده از آغاز انجام داده و همچنین با همۀ تمریناتی که در آینده دربارۀ آنها سخن خواهیم گفت. ما در حال بیدارسازیِ اصولیِ آن چیزی هستیم که از قبل داشته ایم. یعنی همان عصب ستون مهره ایِ (نخاعی) ما، شاهراه ما بسوی بهشت. 

 

نقطۀ بین ابروها چشم سوم نامیده شده. چرا؟ آن چیست که ما میتوانیم از طریق آن بینشی دیگر بیابییم؟ در زبان چاکراها "آجنا" نام گرفته که به معنی "فرمان" یا "کنترل" است. این دو توصیف، اهمیت جنبش هایِ انرژی را که بعنوان نتیجه ای از تمارین پیشرفتۀ یوگا بسمت بالا و سر، سوق می یابند متذکر میشود. ما نه تنها شروع به دیدن چیزهایی در آنجا میکنیم بلکه آنجا تحتِ فرمان نیز به پیش خواهیم راند.

 

 مسیح می گوید: "اگر چشم شما یکی شود، بدن شما با نور، سرشار خواهد شد." 

 

این جمله معمولاً به صورت ظاهر بدین معنی است که اگر ما در سرسپردگی خویش یک سویه (با اخلاص و بدون چشم داشت) عمل نمائیم، با نور خدا سرشار خواهیم شد. این قطعاً درست است. ما اهمیت سرسپردگی در سیاحت معنوی را تأکید کرده ایم. بدون سرسپردگی و ذهنی تک هدف (یکدله)، فعالیت در شکلِ تمرین روزانه برای نیلِ به دگرگونیِ معنوی آنقدرها رخ نخواهد داد.

 

این کلماتِ مسیح همچنین یک معنی تحت اللفظی هم دارند. یک معنی بسیار واقعی. اگر توجه شما بر روی کانالِ یگانۀ عصب ستون مهره ای متمرکز شده باشد، و آن را بارها و بارها تا نقطۀ بین ابروها دنبال کنید، بدن شما با نور سرشار خواهد شد. اینگونه است که این رویداد رخ میدهد. شامباوی یکی از مهم ترین ابزارهایی است که بواسطۀ آن چشم سوم گشوده می شود. با باز شدن چشم سوم، همۀ چاکراها زیرین نیز فعال می شوند. شامباوی از طریق عصب ستون مهره ای، بر روی انرژی جنسی تاثیری مستقیم میگذارد. همچنانکه پالایش سیستم اعصاب پیشرفت می یابد، شامباوی در طول پرورش و خیزشِ انرژی جنسی، میزان عظیمی از کنترل (مدیریت) را برای ما مسیر می سازد. امری که به نوبۀ خود، طلوعِ فزایندۀ اکستاسی در بدن را عطا میکند. ظهوری شامل تجارب ژرفِ نور الهی، که از طریق هر عصب در ما طنین انداز گشته و بدن ما "لبالب از نور" میشود.

 

همچنان که این دگرگونی ادامه می یابد، ما دیدنِ فراسوی بدن را نیز آغاز میکنیم و در می یابیم که عصب ستون مهره ای در نقطۀ میان ابروها توقف نداشته، بلکه بمراتب فراتر از آن گسترش می یابد. با ملاحظۀ این امر، تنفس ستون مهره ای ما بُعد جدیدی یافته و چشم سوم گشوده می شود.
 

نکته: همانطور که برخی با مولاباندا دچار مشکل بودند، در مورد توسعۀ عادت شامباوی نیز برخی با چنین مشکلاتی دست به گریبانند. بویژه تطبیق بالا رفتن چشم ها بسمت مرکز دو ابرو درحالیکه توجه و آگاهی در حین تنفس ستون مهره ای روی عصب نخاعی بالا و پایین میشود. امری که ابتدای امر مشکل خواهد بود. تمرینی وجود دارد که تطبیق لازم برای این کار را توسعه بخشیده و یاری میرساند. این تمرین در درس 131# ارائه شده است. شامباوی در دروس آینده بشکل گسترده تری مورد بررسی قرار خواهد گرفت چراکه تکنیکی است که اثری عمده بر خیزش رسانایی اکستاتیک در بدن میگذارد. در فهرست موضوعی شما میتوانید شماره دروسی که در آنها شامباوی عنوان شده است را بیابیید.

 
توجه: برای تکمیل این مبحث به درس 131# و 174# مراجعه کنید. 

 

 
استاد در درون شماست. 
 
توجه : برای آگاه شدن از جزئیات بحث در ارتباط با شامباوی مودرا به کتاب "آساناها ، مودراها و بانداها" مراجعه نمایید.

 

  ayp


ayp ayp ayp
ayp ayp ayp

دروس کلیدی
 
             
             
             
   


ayp ayp ayp ayp ayp ayp ayp