|
تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی
درس 149 هشت شاخۀ یوگا و سامیاما – ذوب کردنِ تاریکی
نویسنده: یوگانی
تاریخ: پنچ شنبه 25 مارس 2004 ساعت 5:34 بعد از ظهر
* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس (درس اول، "این بحث برای چیست؟") آغاز نمایند. چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.
حال زمان حرکت بسوی سامیاما است. (واژۀ فارسی پیشنهاد شده برای سامیاما "باهم داشت" است - مترجم). تمرینی که موجب حرکت رو به بیرون هوشیاری ما از درونِ سرور آگاهی خالص شده و نتیجۀ آن نیز پرورش آنچه که قدرت های یوگیانه نامیده میشود بعنوان اثری جانبی از این روش خواهد بود. قبل از آنکه ما به شرح سامیاما بپردازیم، اجازه دهید تا در مورد هشت شاخۀ یوگا سوتراهای پاتانجالی صحبت کنیم. مطلبی که تا بحال از آن سخن نگفته ایم. سامیاما بکارگیریِ ترکیبیِ سه شاخۀ آخر از این هشت شاخه است که همچنین با پنج شاخۀ دیگر ارتباط و پیوند دارد. بنابراین الان زمان مناسبی برای مطرح ساختن آنها است. شما میدانید که همۀ روش های یوگا در هم متصل و یکپارچه است. روش هایی که تماماً بواسطۀ سیستم عصبی انسان با یکدیگر ارتباط دارند. در حقیقت همۀ (روش های) یوگا محصولی از سیستم عصبی بشری است. هرچند که تصور ما از یوگا و روش های آن خلاف این مفهوم است.
زمان زیادی طول کشید تا مردم باور کردند که زمین گرد است نه مسطح و این خورشید است که بجای زمین در مرکز منظومۀ شمسی قرار دارد. امری که نیاز به دلیل و اثبات داشت. پس از آن بود که تقریبا هرکسی بدین امر اعتقاد یافته و برای بهره مندی از همۀ مزایای چنین معرفت جدیدی به تکاپو افتاد. این یک پارادیم جدید بود. (Paradigm یا الگو واره به چارچوب های فکری مردمان یک جامعه گفته میشود - مترجم).
حال برای ما زمان آن فرا رسیده که به ادراک حقیقتی (مهم) نایل گردیم. این حقیقت که سیستم اعصاب بشری مرکزِ همۀ تجارب معنوی و هر نوع سرورِ الهی است. بله همین سیستم عصبی که در حال حاضر در وجود شما مستقر است. هرچه زودتر ما از مزایای چنین ایده و معرفتی بهره بگیریم برای همۀ ما بهتر خواهد بود. معرفتی که میگوید هر یک از ما دروازۀ مستقیمی بسوی الوهیت و حوزۀ الهی هستیم. همانطور که پذیرش هر نوع دانشی نیازمند اثبات اولیه است در این مورد نیز اثبات در درون شما است. کافی است اینجا و آنجا و از طریق انجام میزانی از تمارین پیشرفتۀ یوگا درهای اندکی را گشوده سازید. آنگاه خواهید دید که شما (واقعا) که هستید و برای گشایش کامل درها شتاب خواهید کرد. بدین ترتیب یک ذهنیت (پارادایم) جدید تولد یافته است!
شما حتما میدانید که هیچ چیز جدیدی در کار نیست. اجداد باستانیِ ما نیز همۀ این موارد را میدانستند و بیشتر این نکات برای انتقال به نسل های آینده ثبت و نگاشته شده است. اما بدلیل فقر ارتباطات و عدم امکانِ تبادل اطلاعات، مردمان قدیم در خرافه پرستی و کژاندیشیِ بسیاری به سر میبردند. اما اینک وضع و حالِ متفاوتی است. ما هر نوع اطلاعاتی را که بخواهیم میتوانیم بدست آوریم. درهای علوم بسیاری به روی هرکس گشوده شده است. خِردِ قدیم مجددا در حال نو شدن است. در طول همۀ این سال ها نیز سیستم اعصاب بشری عوض نشده و صبورانه همچون صندوقی از گنج در اشتیاق گشودگی است. و حال زمان آن است.
کتاب یوگا سوتراهای پاتانجالی از برجسته ترین و جامع ترین کتب معنویِ همۀ زمان هاست. کتابی که نه تنها ما را از هویتی راستین آگاه میسازد بلکه همچنین به ما میگوید که چطور میتوان درهای بستۀ سیستم عصبی را گشوده ساخت. کتابی که از روابط بین اصول طبیعیِ گشودگی (سیستم عصبی) که در درون ما وجود دارد پرده برمیدارد. گشایشی که بواسطۀ شاخه های مشهور و هشتگانۀ یوگا به انجام میرسد.
ما تابحال نیز از آغاز مجموعه دروسِ تمارین پیشرفتۀ یوگا از طریق همین شاخه های هشت گانه به سیر و سیاحت پرداخته ایم. هرچند که در آنها به ترتیب پیش نرفتیم و برخی شاید چنین رویکرد و روالی را غیر رسمی بنامند. اما ما در مسیری قدم نهاده ایم که تا حد زیادی موثر و قابل فهم است و به همین ترتیب نیز دلیلی برای عذرخواهی و ندامت وجود ندارد. بعدا در این باره بیشتر صحبت خواهیم کرد اما در ابتدا اجازه دهید تا بمرور شاخه های هشتگانه بپردازیم:
1. یاما (Yama) - بمعنیِ "مَهار" و شامل آهیمسا (Ahimsa عدم خشونت)، ساتیا (Satya راستگویی)، آستیا (Asteya عدم دزدی)، براهماچاریا (Brahmacharya حفظ و پرورش انرژی جنسی) و آپاریاگراها (Apariyagraha عدم طمع و وابستگی).
2. نیاما (Niyama) - بمعنیِ "ملاحظه" و شامل سائوچا (Saucha طهارت و پاکیزگی)، سامتوشا (Samtosha قناعت و خرسندی)، تاپاس (Tapas ریاضت، تمرکز و حرارت)، سوادهیایا (Svadhyaya مطالعۀ متون معنوی و دفتر وجودیِ خویش) و ایشوارا پرانیدهانا (Ishvara Pranidhana سرسپردگیِ الهی).
3. آسانا (Asana) - بمعنیِ "وضعیت" و عبارت است از همان آساناهایی که همۀ ما میشناسیم و دوست داریم. در این دروس، آساناها بعنوان تمهید و تدارکی برای پرانایاما و مراقبه بکار گرفته شده اند. آساناهای ویژه و مشخصی که به تحریکِ خیزش کوندالینی میپردازند.
4. پرانایاما (Pranayama) - بمعنیِ "مهار تنفس و انرژی حیاتی" که شامل روش هایی از پرانایاما است که به شرح پرداختیم باضافۀ برخی دیگر که در آینده مطرح خواهیم ساخت. پرانایاما خاک سیستم عصبی را پرورش داده و آن را برای مراقبۀ عمیق و تجربۀ الهی آماده میکند. در این دروس انواع ویژه ای از پرانایاما عنوان شده که منجر به خیزش کوندالینی میشوند.
5. پراتیاهارا (Pratyahara) - بمعنیِ "به درون کشیده شدنِ حواس". پراتیاهارا در این دروس، هم علت است و هم معلول که با خیزش کوندالینی و تجارب اکستاتیک، بشکلی طبیعی توجه ما را به درون معطوف میدارد. آنگاه از طریق پراتیاهارا به این درک نایل میشویم که تجارب حسی ما زنجیره ای گسترش یابنده همچون تمام حوزۀ تجلیات (مادی) هستند. تجلیاتی که از اولین ارتعاشات درونیِ سرورِ آگاهی خالص (OM) نشات گرفته و بسمت دنیای فیزیکی رهسپار و آشکار میشوند.
6. دارانا (Dharana) - بمعنی "تمرکز یا کانونی شدن توجه" که اولین گام در هدایت ذهن بسمت درون از طریق مراقبه محسوب میشود. در این دروس، ما توجه خود را روی هیچ چیزی برای طولانی مدت نگه نمیداریم. ما فقط به آسانی توجه را به یک موضوع (مانترا) معطوف کرده و آنگاه اجازه میدهیم تا (این روند) هر طور که میخواهد به پیش رود. چنین فرآیندی تقریبا بلافاصله توجه را به ورای ادراکِ اولیه بر روی موضوع میکشاند و این همان نکته ای است که ما میخواهیم. ذهن، ما را به درون خواهد برد اگر به آن فرصتی (شایسته) داده شود.
7. دیانا (Dhyana) - بمعنیِ مراقبه (مدیتیشن) که عبارت از جریان رو به درونِ توجه است. مراقبه همچنین میتواند بعنوان گسترش توجه به ورای هر موضوعی شرح و بیان گردد. مانترا در این دروس، بعنوان وسیله ای برای چنین منظوری بکار گرفته شده است. ما بسادگی جانب مانترا را میگیریم و آنگاه مانترا در این روند تغییر کرده و ناپدید میشود. توجه ما در این روند با گسترش یافتگی به حالت طبیعی و غیر وابستۀ خود یعنی سکون، نایل میگردد.
8. سامادی (Samadhi) - بمعنیِ "جذبه یا فنا" (تجربۀ حوزه ای متعال که فراتر از سطح عادی و فیزیکی است) و این همان حوزه ای است که ما در مراقبۀ روزانه تجربه میکنیم. کیفیتی که بمرور زمان گسترش یافته و در نهایت مبدل به حالتی طبیعی از بودنِ ما در فعایت روزمره میشود. این همان سرور آگاهی خالص است. همان شهود (شاهدِ) خاموشِ درونی. سامادی در مراحل مختلف و متنوعِ ظهورِ خود درواقع همان تجربۀ خودِ جهانی و جاودانِ ماست. آنچه که ما (واقعا) هستیم.
شاید متوجه شده باشید که پس از یاما و نیاما که تا حد نسبتا زیادی با تعاریف کلاسیک (اصیل) خود ارائه شدند (به استثنای براهماچاریا)، همۀ دیگر شاخه های یوگا در این دروس، مطابق با رویکردی که در دانش تمارین پیشرفتۀ یوگا اتخاذ شده است، تعریف و ارائه شده اند. این امری طبیعی است. در حقیقت هر نوع آموزه (سَبک) در یوگا رویکرد خود را نسبت به ارائه و تعریف این هشت شاخه دارد.
فهم هشت شاخۀ یوگا بسیار آسان و منطقی است و تقریبا هر آموزگاری در یوگا مدعیِ آموزش آنها است و اکثر آنها نیز با اندکی تفاوت حقیقت را بیان میکنند. چراکه این هشت شاخه هرآنچه که شخص میتواند در یوگا انجام دهد را پوشش میدهند. هشت شاخه ای که یک نقشۀ راهِ کامل را ارائه کرده و نوعی طرح، برنامۀ کار و لیست یادآوری کننده و معنوی است که راه های مختلفِ گشودنِ سیستم عصبی انسان به روی تجربۀ الهی را بازگو میسازد.
همۀ این هشت شاخه رویهمرفته تشکیل سیستمی جامع داده که به "آشتانگا یوگا" (یوگای هشتگانه) و "راجا یوگا" (یوگای شاهانه یا خسروانی) منسوب است. اما این اسامی چیستند؟ تمارین پیشرفتۀ یوگای مطرح در اینجا نیز هشت شاخه ای هستند. درواقع هر نوع سبک و سیاقی در ارتباط با دگرگونیِ معنوی انسان بطور کل یا جزء، هشت شاخه ای است. امری که شامل جریان اصلیِ همۀ مذاهب دنیا نیز میشود. هر نوع روشی که با دگرگونیِ معنوی انسان در ارتباط باشد، به نوعی در بخشی از این هشت شاخه جای دارد و زیبایی این هشت شاخه در همین است. وقتی شما با استفاده از این هشت شاخه بعنوان یک معیار سنجش، به هر گونه آموزۀ معنوی یا سنت مذهبی نگاه کنید بلافاصله در می یابیید که آن آموزه در خود چه دارد و از چه مواردی نیز بی بهره است. اکثر سنت های روشن بینانه از بیشترینِ این شاخه ها بهره گرفته و برخوردارند و انواعِ کمتر روشن بینِ سنت ها و آموزه های معنوی نیز شاخه های کمتری را مورد استفاده و کاردبرد قرار خواهند داد.
این هشت شاخه بطور سنتی و به ترتیب در کنار هم قرار گرفته اند. اصل اساسی بر این بوده که افراد قبل از آنکه بتوانند انجام تمارینِ مستقیم ترِ معنوی را آغاز کنند، باید شیوۀ رفتار صحیح را آموخته و از طریق دستورالعمل های رفتاریِ سختگیرانه، برای آن مراحل آماده و مهیا گردند. افراد پس از آنکه شیوۀ رفتار درست را آموختند آنگاه میتوانند با بدن (آساناها) آغاز کنند و بعد در ادامه روی تنفس خود کار کرده (پرانایاما) و در نهایت مهیایِ تمرکز (دارانا)، مراقبه (دیانا) و سرورِ آگاهی خالص (سامادی) گردند. با یک چنین رویکردی سنتی، ریشه کن نمودن علف های هرز میتواند در راهی بسیار طولانی میسر شود. بخصوص اگر یک گورو (شخصا) بخواهد که شاگردان خود را در طول راه در بالاترین ضوابط اجرایی نگه داشته و حفظ نماید. حتی پاتانجالی نیز در زمان نوشتن سوتراها، چنین توالی و ترتیبی از تمرین را مد نظر داشته است.
این بخش از ماجرا (دنبال نمودن هشت شاخۀ یوگا به ترتیب از ابتدا و تداوم آن در دوره های زمانی بسیار طولانی) خیلی خوب کار نمیکند. امری که در جوامع (امروزی) یوگا بطور گسترده ای به رسمیت شناخته شده و خود پاتانجالی نیز باید بدین نکته واقف بوده باشد. شاید در زمانۀ او، پرش مردم از روال و ترتیب طبیعی هشت شاخه و آغاز تمارین پیشرفتۀ یوگا مثل تنفس ستون مهره ای و مراقبۀ عمیق برخلاف روشی که ما امروزه میتوانیم انجام دهیم آسان نبوده است.
آموزگارانِ مختلفی در مکان های مختلف و در طول سال های بسیار با پریدن از روی این شاخه ها، مستقیما به دل هشت شاخه زده اند. برخی با آساناها و دیگران با پرانایاما شروع و برخی نیز از همان ابتدا بر روی سرسپردگی (باکتی) تمرکز کرده و سپس بسمت مراقبه یا شاخۀ دیگری جهش میکنند. برخی مستقیما سراغ مراقبه رفته و آنگاه کار روی خویش را با بازگشت از روی شاخه ها (بسمت شاخه های آغازین) تکمیل میکنند. همانطور که میدانید، در این دروس نیز همین رویکرد آخر مد نظر قرار گرفته است. ما با مراقبۀ عمیق آغاز میکنیم و آنگاه بسمت پرانایاما، تکنیک های فیزیکی و غیره به پیش رفته و در تمامی طول مسیر، یک هوشیاریِ خوب نسبت به نقش اشتیاق یا باکتی را حفظ و تداوم میدهیم.
هرکس که یوگا میکند بدین نکته واقف گشته که شاخه های یوگا همه با هم مرتبط هستند. یعنی اگر ما از یک شاخه شروع کنیم، بقیۀ شاخه ها نیز تحت تاثیر قرار گرفته و ما با تداوم پالایش و گشودگی، نهایتا بسمت همۀ آنها کشیده خواهیم شد. برای مراقبه گرانِ تازه کار چنین امری متداول است که به مطالعه کنندگانِ حریص معنوی (سوادهیایا) تبدیل شده و به سمت نوعی رژِم غذایی خالص تر (سائوچا) تمایل می یابند و یا اینکه نسبت به سلامت و حال خوبِ دیگران از حساسیت بیشتری برخوردار میشوند (آهیمسا). در حقیقت بهترین راه پیشرفت در یاما و نیاما با ورود مستقیم به سامادی و از طریق مراقبۀ عمیق میسر میشود. آنگاه است که رفتارهای هماهنگ بجای داشتن اجبار خارجی، بطور طبیعی از درون سر میزنند. همۀ این موارد نشانۀ وجود نوعی پیوستگی و اتصال در یوگا است. نوعی پیوستگی که در همۀ سطوح تمارین بوقوع میپیوندد. چنین پیشرفت هایی گاهی "لطف الهی" نامیده میشود چراکه بنظر میرسد اینگونه برکات الهی از ناکجا (ماوراء) سر بر آورده و برکاتی هستند که در حقیقت بواسطۀ رساناییِ خیزش یافته در سلسلۀ اعصاب از طریق ما (به بیرون) تلگراف (مخابره) میشوند. برکاتی که از جایی در درخت هشت شاخه ای یوگا نشات میگیرند. حتی یک فکر صادقانه مثل "آیا چیزی بیش از این نیز وجود دارد؟"، یک تمرینِ قدرتمند یوگا است. سوالی که مرتبط با شاخۀ نیاما یعنی مقولۀ سرسپردگی یا باکتی است. همانطور که شما از دروس میدانید، زمانی که کوندالینی آغاز به حرکت کند، این نوع رسانایی در سیستم اعصاب "اکستاتیک" میشود و با رخ نمودن چنین رویدادی ما واقعا در هر شاخه و سبکی که باشیم با همۀ شاخه های یوگا، یکپارچگی و وصل را تجربه خواهیم کرد.
اگر ما از ابتدا بشکلی هماهنگ در شاخه های متعدد، تمارین موثری را بکار بگیریم آنگاه سیستم عصبی ما با حداکثر سرعت پالایش یافته و گشوده خواهد شد. اصل مهمی که بعنوان استراتژی و ساختار اصلیِ این مجموعه دروس به رسمیت شناخته شده است. یعنی با سیستم یکپارچه ای از تمارین و با داشتن گزینه های کاریِ مختلف تا حد امکان شاخه های مختلف را بکار میگیریم.
سامیاما نقطۀ پرشی برای این هشت شاخه محسوب میشود. متفاوت از هر شاخه ای که بتوان برای پالایش و گشودگیِ سیستم عصبی بکار گرفت. در یوگا سوتراهای پاتانجالی، سامیاما فصل کاملی را به خود اختصاص داده که "قدرت های ماورایی" نامیده شده است.
سامیاما بعنوان ترکیبی از سه شاخۀ آخر یوگا تعریف شده که روی یک موضوع بکار گرفته میشود. بنابراین بکارگیریِ تمرکز یافتۀ توجه (دارانا)، مراقبه (دیانا) و سکوت عمیق درونی (سامادی) در همراهی با یک موضوع یا موضوعات، بطریقی ویژه ما را قادر میسازد تا قدرت های ماورایی خویش را که سیدهی ها (Siddhis یا کرامات) نیز نامیده شده اند توسعه بخشیم. پاتانجالی به ما میگوید که سامیاما تمرین محرمانه تری است که ما را به "نورِ دانش و معرفت" هدایت میکند. او همچنین به ما میگوید که از سرگرم شدن بواسطۀ تجاربی که از انجام سامیاما پدیدار میشوند اجتناب کنیم. ما قبلا نیز در این دروس با این موارد سر و کار داشته ایم. ما نورها و برخی تجارب اکستاتیک را ملاحظه کردیم و باید به خویش یادآور شویم که در اینگونه موارد به آسانی به تمرین در حال انجام باز میگردیم. این امر بدین دلیل است که تجارب هیچگونه پیشرفت معنوی برای ما ایجاد نمیکنند. فقط تمارین هستند که این کار را میکنند. همین امر در مورد سیدهی ها و ظهور آنها نیز مصداق دارد. همانطور که قبلا و در درس 76# نیز عنوان شد ما سامیاما را برای توسعه و گسترش سرور آگاهی خالص و اکستاسی در سیستم عصبی و فراسوی آن به انجام میرسانیم.
اگر ما به چشمداشتِ تحصیلِ برخی از قدرت ها برای خویش به عرصۀ سامیاما وارد شویم، آنقدرها از آن بهره ای نخواهیم برد. زیبایی سامیاما در همین است. بلحاظ اخلاقی سامیاما تمرینی خود تنظیم است. (Self Regulating خود به خود تنظیم شونده بدون مداخلۀ خارجی - مترجم). امری که وابستگی بسیار به حضور سکوت درونی دارد. بدون سکوت و بدون سرور آگاهی خالص، سامیامایی نیز وجود نخواهد داشت. امکان ندارد که این تمرین بدون وجودِ حداقل میزانی از سکوت درونی در سلسلۀ اعصاب به انجام رسد. اگر ما میزانی از سامادی را داشته باشیم آنگاه خود به خود میزانی از یاما و نیاما را نیز خواهیم داشت. هرچه سامادی بیشتری داشته باشیم، یاما و نیامای بیشتری داشته و همچنین از موفقیت بیشتری در سامیاما برخوردار خواهیم بود. اگر سامادیِ بسیاری وجود داشته باشد (مرحلۀ اول روشن بینی)، یاما و نیامای بسیاری ایجاد شده و پیشرفت بسیاری در سامیاما شکل خواهد گرفت. شاخه های یوگا همیشه بدینگونه درهم آویخته و متصل هستند.
سامیاما روی عمیق ترین سطح آگاهیِ درونی ما کار میکند و با ایجاد مجموعه ای از کانال ها برای حرکت انرژی های درونی در سیستم اعصاب، این آگاهی درونی را برای نیل به یک تجلی کامل، پرورش داده و متقاعد میسازد. ما از طریق سامیاما، سکوت درونی را به حرکت در می آوریم. حرکت دادنِ عرصه ای غیر قابل حرکت یعنی همان صخرۀ آگاهیِ خالص. حقیقتا ما در حال گسترش این صخره ایم. گسترشی رو به بیرون که از طریق سیستم عصبی ما انجام میشود. گسترشی که با بیشترین تمارینی که از بیرون به درون کار میکنند انجام میگیرد. با سامیاما ما در خلاف این جهت به پیش میرویم. ما از درون به سمت بیرون کار میکنیم. با اکثر این تمارین ما از نفسِ محدودِ خود شروع کرده و سپس به درون میرویم. اما در سامیاما ما با خودِ الهی و جهانی خویش آغاز کرده و به بیرون رهسپار میشویم. این تفاوتِ بین سامیاما و دیگر تمارین است.
با حرکت رو به بیرونِ آگاهی از طریق سامیاما، ما گشودگیِ بیشتری را تجربه کرده و همۀ تمارین به سطحی عالی ارتقاء می یابند. این همان مزیّت یکپارچه سازیِ تمارین است. هر کاری که در یوگا انجام دهیم به نوعی به هر کار دیگری که در یوگا انجام میدهیم کمک میکند. بدین شکل است که تمارین یوگا همچون چنبره ای از سرور اکستاتیک، بالا و بالاتر رفته و به اوج خواهند رسید.
بنابراین همچنانکه به انجام تمارینی که تا بدینجا آموخته ایم ادامه میدهیم، امکان افزودن تمرین سامیاما را نیز خواهیم داشت. تمرینی که سیستم عصبی ما را بطریقی دیگر گشوده میسازد. پیشنیازهای انجام سامیاما موارد بسیاری را تشکیل نمیدهند. سامیاما روندی ذهنی دارد و بنابراین هیچگونه پیشنیاز فیزیکی لازم نیست. مگر آنکه البته شما از طریق این تمرین خواهی نخواهی در هوا به پرواز درآئید و آنگاه است که باید ملاحظات فیزیکی مناسب رعایت شود. :-)
هرکسی که برای چندین ماه مراقبه کرده و از تجربۀ میزانی از سکوت درونی برخوردار باشد میتواند به انجام سامیاما بپردازد و اثرات آن متناسب با میزان سکوت درونی است که در سیستم اعصاب استقرار یافته است. سامیاما سکوت درونی ما را گسترش داده و تثبیت میکند، پس این تمرین، مکملی عالی برای مراقبه است. در درس بعدی ما به ویژگی های تمرین سامیاما خواهیم پرداخت.
با هشت شاخۀ یوگا و سامیاما، ما تاریکی را در هرکجا ذوب کرده و از میان میبریم. بیائید این کار را انجام دهیم.
(یادداشت مترجم : کتاب یوگا سوتراهای پاتانجالی تاکنون با چهار ترجمه در ایران انتشار یافته است: 1) هستیِ بی کوشش / ترجمۀ ع. پاشایی / انتشارات فراروان 2) چهار فصل رهایی / ترجمۀ جلال موسوی نسب / انتشارات فراروان 3) رسالۀ پاتَنجَل - ترجمۀ عربیِ ابوریحان بیرونی از متن سانسکریت/ برگردان و شرح : برزو قادری / انتشارات نیاکان 4) و اینک رهایی / ترجمه و تحقیق در سوتراهای پاتانجالی / برزو قادری / نشر مثلث).
استاد در درون شماست.
توجه: برای مباحث بیشتر در ارتباط با تمرین سامیاما به کتاب "سامیاما - پرورش سکون در عمل" مراجعه کنید.
|
دروس کلیدی |
||||
|
||||||