" کوندالینی" (Kundalini) در بسیاری از مجامع معنویِ بی شماری که این روزها در اقصی نقاط جهان پراکنده اند تبدیل به واژه ای مُدِ روز شده است. اصطلاحی که در خود دارای همۀ عناصری است که افراد را جذب میکند. عناصری چون حکمت، قدرت، راز، رابطه، عشق بازی، هیجان، کیمیاگری، ماجرا، خطر، اکستاسی (وجد) و غیره. اما کوندالینی واقعاً چیست؟ 

به زبان ساده می توان گفت که کوندالینی ارتباط بین نیروی جنسی و دگرگونی روحی ماست. هزاران راه برای شرح آن وجود دارد، اما در پایان، این امر به بسط و توسعۀ کارکرد جنسیِ ما به سمت عرصۀ معنوی، یعنی بالا رفتن آن از طریق سیستم اعصاب خلاصه میشود. برخی آن را یک "دگرگونی" در کارکرد جنسی عنوان میکنند، اما این تعریف دلالت بر این دارد که ما زندگی جنسی کنونی خویش را ترک نموده و پشت سر می گذاریم (در حالیکه الزاما چنین نیست). به همین جهت "توسعۀ" کارکرد جنسی توصیف بهتری است. همچنانکه ما آگاهانه به ترغیبِ بُعدِ معنویِ انرژی جنسی میپردازیم، ممکن است که امور جنسی دنیوی را ترک و پشت سر گذاشته و شاید نیز این کار را نکنیم. در این مورد هیچکس جز خود ما تصمیم گیرنده نیست. این انتخاب ماست. ترک نمودنِ زندگی جنسی، پیشنیازی برای ورود به تجربۀ معنوی پیشرفته نیست، نه در این دروس و نه در زندگی. 

برای هزاران سال، سنت های معنوی دنیا کوشیده اند تا بر روی نزدیکیِ جنسی سرپوش بگذارند، امری که معمولا به زیان طرفداران اینگونه سنت ها تمام شده و گاه حتی به نتایج فاجعه باری منجر گردیده است. اما چرا؟ زیرا نیروی جنسی عظیم ترین نیرو در (کالبد) بشریت است. اگر این نیرو در مسیری پرحاصل ترغیب نشود، می تواند مخرب باشد. فقدان ابزارهای قابل اتکاء در جهت فراهم نمودنِ روشِ رابطۀ جنسی در راستایِ دگرگونی معنوی باعث شد تا گرایش سنت های معنوی، تلاش برای سرکوبی آن باشد. این مبادرتِ به سرکوب، مجاهده ای بی ثمر است. غولِ چراغ جادو همیشه راه خود را برای بیرون آمدن از بطری پیدا می کند. این امکان پذیر نیست که او را مدت زمانی طولانی آن داخل نگه دارید. هرگاه او ( she کوندالینی مونث است - مترجم) نتواند برای ساختن بچه ها بیرون بیاید، خودش را در هر راه دیگر و از طریق انسانیت و حمایت از خانواده، گردآوری پول، هنرها، فلسفه، علم، سیاست، افراشتن امپراطوری، نیکوکاری و خیرات، جنگ، خشونت و تعدی، جرم و جنایت و هر نامی که شما به آن بدهید نشان می دهد. بیشترِ آنها مواردی خوب و برخی نیز ناگوار هستند. خوب یا بد، همۀ آنها بیانی از نیروی حیاتی در انسان، و جلوه ای از پرانای انسانی اند. ذخیره گاه عظیم پرانایِ انسان در کالبد جنسی اوست. کلید مدیریت معنویِ نیروی جنسی، سرکوب آن نیست، بلکه در اختیار گذاشتنِ کانالی طبیعی برای آن است تا با ورودِ بدان غرایز تکاملی خود را ارضاء کند. این امر مستلزم انجام آگاهانۀ برخی کارهاست. ما نیازمند برخی اهرم های بیشتری در شکل تمارین پیشرفتۀ یوگا هستیم تا منجر به تسهیلِ گسترش و بسط نیروی جنسی در مسیری جدید و طبیعی گردد.  

 در این دروس تا اینجا از کنار مقولۀ نیروی جنسی (بدون بحث) گذر نموده و متذکر شدیم که "ذخیره گاه عظیم پرانا" در نزدیکیِ پایۀ ستون فقرات قرار دارد. ما در مورد وجودِ پرانا که در حینِ پرانایاما "از ناحیۀ لگن به بالا کشیده میشود" صحبت کردیم. آغازِ تجربه های اکستاتیک را شرح دادیم و اینکه در این مورد، پرانا از طریق عصب نخاعی حرکت میکند، در همۀ وجود ما پخش شده و در نهایت از ما به بیرون انتشار می یابد. ما در جای دیگر از سرور آگاهی خالص سخن گفتیم که در مراقبه به سطح آمده و ما را در همراهیِ با لذت خالص درونی که بواسطۀ پرانایاما و پرورش سیستم اعصاب ایجاد میشود نورانی و درخشان میسازد. در تمام این موارد به نوعی از کلمۀ "نزدیکی جنسی" دوری جسته و اجتناب کردیم. می توانستیم باز هم همچنانکه بسوی تمارین پیشرفتۀ یوگا حرکت میکنیم از بازگو کردن آن احتراز کنیم. تمرین هایی که مستقیماً، در فرآیند استحالۀ معنوی، کارکردِ جنسی ما را بسمت بالا و بسوی جلوه ای عظیم تر تحریک می کنند. اما ادامۀ سرپوش گذاشتن روی چنین موضوعی چه فایده ای دارد؟ مسلماً برای شما سودی در بر ندارد. 

ما در یک عصر بشدت علمی زندگی می کنیم. از همه مهمتر اینکه می خواهیم از حقیقت مسائل آگاه باشیم تا بتوانیم از آن برای بهبود زندگی خود و دیگران بهره برداری کنیم.

مسیح می گوید: "شما حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد ساخت." 

آیا ما آن (حقیقت) را نمی دانیم؟ ملاحظه کنید که علم، یعنی بکارگیری اصولیِ حقیقت، در ارتباط با هر حوزه ای از تلاش بشری برای ما فقط چه کاری انجام داده است. آنچه که تاکنون بشریت با استفاده از حقیقت (علمی)، به انجام رسانده حیرت انگیز است. ما بدبختانه تنها در یک حوزه عقب مانده ایم و آن بهره گیری اصولی از حقیقت معنوی است، که به طور ذاتی در سیستم عصبی ما حضور دارد. موفقیت در بکارگیری حقیقت معنوی، بلافاصله روی مسائل اخلاقی و معنوی جهان اثر گذارده و به احساس خلاء و ناامنیِ شایعی که  بسیاری از ما را، حتی در شرایط  رفاه مادیِ زندگی تحت تاثیر قرار میدهد، پایان میبخشد. زیانِ کتمانِ حقیقت بسیار بالاست و ما نمی بایست، براحتی آنچه را که مرتبط با بهره گیریِ از دانش معنوی در راههای قابل اطمینان است، از دست داده و  نادیده بگیریم. 

بنابر این آیا ما دربارۀ امور جنسی و ارتباط آن با توسعۀ معنوی صحبت خواهیم کرد؟ بله در این مورد بسیار و به شکلی احترام آمیز سخن خواهیم گفت. این امر را بصورت نوعی گسترش در ارتباط با آموزش اولیۀ شما دربارۀ پرندگان و زنبورها ملاحظه کنید. اینَک این آموزش در ارتباط با پرندگان، زنبورها و فرشتگان خواهد بود. در امتداد این آموزش ها، همچنانکه ما آنها را فراگرفته و بکار میگیریم شما موارد حیرت انگیز و غافلگیر کننده ای را دریافت خواهید داشت. امری که همچون ورود به یک بلوغِ دوم است. 

دربارۀ کوندالینی و جنبش های درونی آن (توسعۀ کارکرد جنسی) خیلی بیش از آنچه که میتوان گفت مطلب وجود دارد که ما در آینده و در حینِ مرورِ تجربیات مستقیم، بدان خواهیم پرداخت. فعلاً اجازه دهید بر روی آزاد نمودنِ آن غول چراغ از بطری خود و در مسیری که طبیعتا دوست دارد در آن پیش رود، تمرکز نمائیم. مسیر رو به بالا و گشوده ای که در سیستم اعصابِ پرورش یافته توسط پرانایامایِ ما، پیموده میشود. این خانه و معبد اوست. آنجا کارهای بسیار زیادی وجود دارد که او باید انجام دهد و ما کمک بسیاری به او خواهیم کرد. علاوه بر این، از او میخواهیم که یک خانه تکانی حسابی برای ما انجام دهد. او در آنجا به دنبال معشوقِ خود نیز میگردد و ما دامادش را سوی او خواهیم آورد. یعنی بهتر است که این کار را انجام دهیم، در غیر اینصورت او همۀ انواعِ جهنّم را برای ما برخواهد افراشت. در این مورد (بعدها) بیشتر صحبت خواهیم کرد. 

هرکسی می تواند حقیقت درون را حس نموده و دریابد که چطور هر یک از ما، وجودی خاص است. ما همیشه در مرز شناخت ماهیت حقیقی خویش هستیم (اینکه ما چه کسی هستیم). امری که بسیار به ما نزدیک بوده، بخشی از وجود ماست و فقط ظاهرا خارج از دسترس ما واقع گشته است. اما زین پس اینگونه نخواهد بود. اگر شما واقعاً بخواهید، می توانید حقیقت را دریابید، و درست آنطور که مسیح فرمود آزاد شوید. جزء حیاتی در این جریان، اشتیاق شماست. اگر شما انتخاب نمائید، می توانید دروازۀ وجود خویش را بسوی بی نهایت بگشائید.

 

 

استاد در درون شماست.

 

بعدی | قبلی