AYP persian - تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی
      ayppersian.com      
           
             
             
   

تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی

 

 

 

 

 

بعدی | قبلی

 

 

درس 202 پرسش و پاسخ - تمرینات آزاد در برابر تمرینات سازمان یافته

 

 

نویسنده: یوگانی

 

تاریخ: جمعه 28 می 2004 ساعت 10:46 صبح

 

 

* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس (درس اول، "این بحث برای چیست؟") آغاز نمایند. چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.

 

 

پرسش: من مطالعۀ دروس شما را دوست دارم. البته هنوز فرصت مطالعۀ همه را نداشته ام اما آنها را چاپ کرده تا در اولین فرصت مرور کنم.

 

به نظر میرسد بیشتر تمریناتی را که در این مجموعه دروس معرفی کرده اید، بمرور زمان برای من در حین مراقبه ها و بشکلی خود به خود رخ میدهند. من هیچیک از آنها را آگاهانه انجام نمیدهم. تقریبا بمحض نشستن روی بالشچۀ مراقبه، نوعی انرژی بر من تسلط می یابد. من به آسانی خود را تسلیم آن کرده و اجازه میدهم راه خود را در من طی کند. یاد گرفته ام به آسانی و با اعتماد و احترام خود را به این انرژی، واگذار کنم.

 

سال ها پیش در تور 10 روزۀ مراقبۀ سکوتِ ویپاسانا (Vipassana) شرکت کردم و تجربۀ عمیقی از گشودگی کوندالینی داشتم. از آن به بعد هر روز و معمولا بمدت یک ساعت مراقبه میکنم. مراقبه ای که عموماً فقط یک بار در روز انجام میشود.

 

من باید مدیریت این انرژی جدید را که از کنترل خارج میشد، می آموختم و در مجموع (سلامت) بدن خود را مسولانه در اولویت قرار میدادم. چراکه مشکلات متعدد جسمانی در حال شکل گیری بود. من باید می آموختم، خود را تثبیت کرده و در برابر بی تعادلی های ایجاد شده (در اثر این انرژی) از خود محافظت کنم. یادگیریِ عملکرد و راهی جدید در اولویت بود. در طی این فرآیندِ رو به پیش، تجربیات عمیق و بسیاری وجود داشته است. من یاد گرفته ام که به آسانی به این فرآیندها و تجارب اعتماد کنم. چراکه در حال روند پالایش و پاکسازی هستم.

 

من چندین تکنیک را در تمرین روزانۀ خود گنجانده ام. دوست دارم در حین مراقبه از عود استفاده کرده و به نواها و اذکار سانسکریت گوش بسپارم. بدین نحو واقعا احساس میکنم، کارم بیشتر به مراقبه کردن شباهت می یابد. من گاهی اذکار را در سَرَم تکرار میکنم. دریافته ام که مانترای ارتقاء یافتۀ "شری اُم آی اَم" خیلی بهتر از مانترای سادۀ "آی اَم" اثر گذار است. اما مانترا اغلب با رهسپاری من به نیستی و عدم، ناپدید میشود.

 

سوالات من هم راستا با تمریناتم ایجاد میشوند. تمریناتی که بنظر میرسد به خوبی روی من کار میکنند. با مطالعۀ دروس شما، تصدیق میکنم که تکنیک هایی را که مطرح میسازید، گاهی در حین مراقبه های من ناخودآگاه شکل گرفته و حادث میشوند. از آنجائیکه آنچه در حال انجامم براستی کار میکند، تعجبی نخواهد بود اگر منافع این تمرینات، منجر به انجام آگاهانه ترِ دیگر تکنیک های مختلف شود.

 

اغلب حس میکنم به آسانی شاهد وقایعی هستم که در بدنم رخ میدهند. به سادگی تسلیم این فرآیندها شده و آنها را ملاحظه (مشاهده) میکنم. من "شاهد" شده و قضاوتی انجام نمیدهم. یعنی به سادگی پدیده ها را واگذار و رها میکنم. (در مراقبه ها) گاهی با خلاءِ عمیقی رو در رو و در سایر اوقات با افکار بسیار، رنگ ها، جلوه ها و انوار مواجه هستم. حس میکنم انرژی از طریق بدنم به حرکت می افتد و با پاکیزه سازیِ انسدادها، به شفای من میپردازد. گاهی جنبش های فیزیکیِ بسیاری وجود دارد که اغلب دردناک نیز هستند. اما فقط اجازه میدهم که رخ نمایند. اغلب وضعیت های مختلف یوگا یا مودراها را تجربه میکنم که خود به خود اجرا میشوند. زمان هایی بوده که میخواستم براحتی، یک ساعت کامل گریه کنم. در حالیکه حتی از دلیل آن نیز اطمینان نداشتم. انرژی به آسانی در بدنم قصد پیشروی و حرکت دارد و با چنین وضعیتی به گریه در می آیم. گریه ای که همیشه بطور شگفت انگیزی مرا تخلیه میکند و پس از آن حس عجیبی دارم. حس میکنم سبک تر و سبک تر شده ام. من نسبت به حرکت انرژی بسیار حسّاس و کاملا عاطفی هستم. با این حال آموخته ام که چطور آن را مدیریت کنم و با آن کنار بیایم. انرژی ای که با تداوم مسیر خود، سیاحت (یوگا) را رقم میزند.

 

هر گونه نظرات و پیشنهادات شما ارزشمند خواهد بود. من مجموعه درس های شما را بسیار مفید یافتم.

 

پاسخ: از لطف شما بسیار سپاسگزارم.

 

 بنظر میرسد که تجربیات شما بسیار دلپذیر و پیشرونده در جریان است. امری شگفت انگیز. بنابراین دیگر چه نیازی به پیشنهادات و توصیه های من است؟ بنظر میرسد که شما سرخوشانه به سیاحت خود مشغولید و این همان روندی است که باید در جریان باشد.

 

از طرف دیگر اگر تکنیک بکار گرفته شده در مدت زمان اختصاص یافته (در هر جلسه) تمرین شود، مراقبه و اکثر تمریناتِ دیگر، منجر به "موثر" ترین نتایج میشوند. "موثر" یعنی حداکثر پیشرفتِ رو به پیش با ایجاد حداقل ناراحتی. امری که مستلزم انجام برخی ملاحظات (خودگامی) است و اطمینان ندارم که بتوان این کار (خودگامی) را بدون میزان بندی کردن تمرینات به انجام رساند.

 

اگر شما مدت زمان طولانی، به استفاده از یک رویکرد آزاد خو گرفته باشید، شاید یک برنامۀ سازمان یافتۀ تمرینی، محدود کننده بنظر بیاید. اما باید گفت که تمرینات سازمان یافته منافع خاص خود را خواهند داشت. آنها ما را در راه، ثابت و استوار نگاه میدارند، بخصوص در برهه هایی که تاثیرات و تجاربی نمودار میشوند که میتوانند آشفته و پریشان ساز باشند. تمرینات سازمان یافته، ما را از فریب دادن خویش محافظت میکنند. این فریب همانا باری به هرجهت انجام دادن تمرینات است. اینکه صرفا هر زمان و هر نوع تمرینی دوست داشتیم، به انجام برسانیم. ساختار و سازمان در تمرین، همچنین زمانی مفید است که ما در حال بکارگیریِ مجموعۀ یکپارچه ای از تمرینات پیشرفته و قدرتمند باشیم که انرژی اکستاتیک بسیاری را از طریق سیستم عصبی ما به حرکت در می آورند. وقتی اکستاسیِ بسیاری وجود داشته و در حال تولید است بیش از حد انجام دادن تمرینات، آسان میشود (ورود به عرصۀ افراط در تمرین). آنگاه است که ما نیازمند راهکاری میشویم تا از طریق آن تمرینات خود را برای کارکرد مطلوب و راحت، میزان بندی کنیم. بدین ترتیب بکارگیریِ ساعت برای هر تمرین اهمیت می یابد. در این دروس مثال های فراوانی در ارتباط با اهمیت "خودگامی" ارائه شده است. خودگامی در این دروس، جزیی حیاتی از تمرین اکثر افراد است. خودگامی راهی است که سرعت بسیاری در راه به ما عطا میکند. همان سرعت لازمی که تمرین گر برای پیشروی مدّ نظر دارد. بدون خودگامیِ محتاطانه، داریم افرادی را که همه جانبه از پا درآمده و فرسوده شده اند. تمرینات پیشرفتۀ یوگا حتی با وجود خودگامی نیز، گاهی اندک مخاطره ای دربر خواهند داشت.

 

بنابراین مسئله این است که تا چه میزان میخواهید سرعت بگیرید درحالیکه همزمان از امنیت و سلامت نیز برخوردار باشید.

 

شاید یک برنامۀ تمرینی (ساختار و سازمان یافته) و همسو با وضعیت شما، برایتان بهتر کار کند. تمرینات مشخصی هستند که میتوانید با ساعت انجام داده و سایر روال تمرینات خود را آزادانه انجام دهید. اگر گاهی احساسات ظریفی را تجربه میکنید، مقداری (دوز) ثابت از تنفس ستون مهره ای، بخصوص میتواند برای شما مفید واقع شود. چنین احساسات ظریفی میتواند نشانگر نوعی بی تعادلی در انرژی درونی باشد. 

 

مهم آن است که سیاحت و سفر ما به همان مطبوعیت و سرعتی انجام گیرد که خود ما انتخاب میکنیم. امری که تماماً بستگی به شما خواهد داشت.

 

 

استاد در درون شماست.

بعدی | قبلی

  ayp


ayp ayp ayp
ayp ayp ayp

دروس کلیدی
 
             
             
             
   


ayp ayp ayp ayp ayp ayp ayp